خبر به دورترین نقطه جهان برسد
نخواست او به من خسته ـ بیگمان ـ برسد
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد
چه میکنی، اگر او را که خواستی یکعمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد...
رها کنی، برود، از دلت جدا باشد
به آنکه دوستتَرَش داشته، به آن برسدرها کنی، بروند و دوتا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه جهان برسدگلایهای نکنی، بغض خویش را بخوری
که هقهق تو مبادا به گوششان برسدخدا کند که... نه! نفرین نمیکنم، نکند
به او، که عاشق او بودهام، زیان برسدخدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
نجمه زارع
نوشته شده در سه شنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۰  توسط شهاب
