به نام عشق که زیباترین سر آغاز است
هنوز شیشه ی عطر غزل درش باز است
جهان تمام شد و ماهپاره های زمینهنوز هم که هنوز است کارشان ناز است
هزار پند به گوشم پدر فشرد و نگفت
که عشق حادثه ای خانمان بر انداز است
پدر نگفت چه رازی است این که تنها عشقکلید این دل ناکوک ناخوش آواز است
به بام شاه و گدا مثل ابر می باردچقدر عشق شریف است و دست و دل باز است
بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشقچرا که سنگ صبور است و محرم راز است
ولی بدان که شکار عقاب خواهد شدکبوتری که زیادی بلند پرواز است
سعید بیابانکی
نوشته شده در شنبه یکم بهمن ۱۳۹۰  توسط شهاب
