هرگز ندارم چاره ای الا « خداحافظ »

دیوانه خواهم شد پس از تو با « خداحافظ »

هر ماهی عاشق که موج او را به ساحل برد

می گفت لب بر لب زنان : « دریا خداحافظ »

« زندان » و « زنده » وقتی از یک ربشه می آیند

پس مرگ ! راهی کن مرا تو تا « خداحافظ »

دیوانه ای دیدم که می گفت و به حق می گفت

« امروز یا دیروز یا فردا خداحافظ »

وقتی « رسیدن » نقطه ی آغاز « رفتن » شد

یعنی « سلام » ما برابر با خداحافظ

دیوانه ای هستم که از یک واژه می ترسد

هر چیز می خواهی بگو اما... خداحافظ...

محمد علی علیزاده

نوشته شده در  سه شنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۱  توسط شهاب 


شارژ ایرانسل

فروشگاه اينترنتي ايران آرنا

دانلود

دانلود