من: ماهی دیوانه  و امواج دریا: تو

من ،عاقبت تنها به ساحل می رسم با تو...

جز دل،شکستن از تو کاری بر نمی آید

وقتِ جدایی عاقبت، فهمید دل را تو...

در جنگِ عقل و عشق، حق با عقل بود امّا

دیدم، همه با عقل جنگیدند الّا تو

گم کرده بودی، ماه و ماهی های عاشق را

مانند رودی پر خروش از شوق دریا؛تو

در راستای مرگ، خطّ ما موازی بود

سودی نخواهد داشت دیگر، صبر من یا تو

«شادی» سراغِ آدمِ دیوانه می آید

با خنده ات هر بار می ترسم مبادا تو...

می خواستی دنیای خود را بی من اما من

می خواستم دنیای خود را با تو ،اما تو...

مرتضی کرامتی

نوشته شده در  پنجشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۱  توسط شهاب 


شارژ ایرانسل

فروشگاه اينترنتي ايران آرنا

دانلود

دانلود