نشسته اند ملخ هاي شك به برگ يقينم

ببين چه زرد مرا مي جوند – سبزترينم

ببين چگونه مرا ابر كرد - خاطره هايي

كه در يكايك شان مي شد آفتاب ببينم

شكستني شده ام اعتراف مي كنم  اما

ز جنس شيشه ي عمر تو ام مزن به زمينم

براي پر زدن از تو خوشا مرام عقابان

كبوترانه چرا بايد از تو دانه بچينم؟

نمي رسند به هم دست اشتياق تو و من

كه تو هميشه هماني ، كه من هميشه همينم

محمد علی بهمنی

با تشکر از ح.

نوشته شده در  سه شنبه هفتم شهریور ۱۳۹۱  توسط شهاب 


شارژ ایرانسل

فروشگاه اينترنتي ايران آرنا

دانلود

دانلود