هر چند امیدی به وصال تو ندارم

یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم

ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی

در آینه ی چشم زلال تو ندارم

می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی

جز عشق جوابی به سوال تو ندارم

ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی

جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم

از خویش گریزانم و سوی تو شتابان

با این همه راهی به وصال تو ندارم

محمد رضا شفیعی کدکنی

نوشته شده در  چهارشنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۲  توسط شهاب 


شارژ ایرانسل

فروشگاه اينترنتي ايران آرنا

دانلود

دانلود