مباش در پی کتمان که این گناه تو نیست
که عشق می رسد از راه و دلبخواه تو نیست
به فکر مسند محکم تری از این ها باش
که عقل مصلحت اندیش تکیه گاه تو نیست
سیاه بخت تر از موی سر به زیر تو باد
هر آنکه کشته ی ابروی سر به راه تو نیست
سیاه لشگر مویت شکست خورده مباد
نشان همدلی انگار در سپاه تو نیست
کشیده اند نشابور را به بند و هنوز
خیال صلح درین خیل رو سیاه تو نیست
به خویش رحم کن ای شاهدخت کشور حسن
چرا که آینه تاب آور نگاه تو نیست
علیرضا بدیع
نوشته شده در دوشنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۰  توسط شهاب
