می آیی و حتمی شده پیدا شدن من

در گستره ی خویش شکوفا شدن من

می آیی و با خیزش امواج ، چه غوغاست

در خویش فرو رفتن و دریا شدن من

تعبیر وجود منی و گرم عبورم

یک آینه مانده است به معنا شدن من

من گمشده در خواب تو ام ؛ ناشدنی نیست

در هستی سیّال تو ، پیدا شدن من

فربه شده قربانی و شمشیر تو رقصان

نزدیک شد از خویش مبرّا شدن من

این سان که به رقص آمده شمشیر ، محال است

از جمع شهیدان تو منها شدن من

در معبد خاموشی ام آوای که جاری است ؟

یعنی چه قدر مانده به بودا شدن من؟

 قربان ولیئی

نوشته شده در  سه شنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۹۵  توسط شهاب 


شارژ ایرانسل

فروشگاه اينترنتي ايران آرنا

دانلود

دانلود